کد مطلب:211387 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:120

تعظیم علم و دانش و تحریض به تعلیم و تعلم
در كتاب زندگانی امام محمدباقر علیه السلام گفتیم كه قبل از شروع به مكتب باقری امام علیه السلام در آن محیط تاریك به تمایلات و شهوات و جهالت و عصبیت اول علم را تعریف كرد و تحصیل آن را واجب شمرد و نتایج حاصله دانش و بینش را به مردم یاد داد تا افكار را روشن كرد و حس كسب و تحصیل دانش و بینش را بیدار فرمود و پس از آن شروع به درس دادن و نشر اخبار و احادیث و آیات و تفسیر گردید.

حضرت امام صادق علیه السلام این روش مطلوب پدر را بنابر وصیت آن حضرت دنبال كرد و شروع فرمود از عظمت و اهمیت علم و دانش و جلالت قدر دانشمندان و تحریض و ترغیب مردم به یاد گرفتن و یاد دادن و كسب دانش و بینش نمودن و ما اگر بخواهیم تمام تعلیم و تربیت امام ششم را با متن احادیث نقل كنیم كتاب از چند جلد می گذرد و لذا از متن عبارت گذشته و مفاد برخی از بیانات آن حضرت را در تحریض افكار مكتب علم و عمل صحیح می نگاریم.

فرمود دانش را طلب كنید اگر به فرورفتن در خونها و شكافتن دریاها باشد. [1] .

فرمود دوست نمی دارم جوانی را مگر آنكه یا دانشمند باشد یا دانش آموز.

فرمود یك حدیث درباره حلال و حرام از شخص راستگوئی فرابگیرید بهتر است از تمام دنیا و آنچه در آن است از طلا و نقره.

فرمود هر دانشمند مسلمانی را احترام كند روز قیامت خدا را ملاقات می كند در حالی كه خداوند از او خوشنود است.

فرمود هر كس فقیه مسلمانی را اهانت كند روز قیامت خدا را ملاقات می كند در حالی كه خداوند بر او غضبناك است.

عمرو بن ابی المقدام گفت برای اولین بار كه خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم فرمود راستگوئی را پیش از حدیث گفتن فرابگیر تا سخنان تو را بخرند و حفظ كنند.

فرمود علم را جستجو كنید و خود را با حلم و وقار پس از فراگرفتن علم بیارائید - و در مقابل متعلمین تواضع كنید و متعلمان را در برابر معلمان تواضع كنید - دانشمند متكبر نباشید كه این رویه باطل است و حق شما را از میان می برد.



[ صفحه 221]



فرمود علم را به منظور خودنمائی و افتخار و جدال طلب نكنید.

فرمود دانش را هر اندازه كه می خواهید فرابگیرید ولی بدانید تا بر طبق آن عمل نكنید نتیجه ای نخواهید گرفت - زیرا هدف دانشمند به كار بستن علم است و هدف سفیهان فقط نقل كردن علم است.



واعظ شهر كه پیوسته سخن گفت ز عشق

نیست عاشق غرضش پشت هم اندازی بود



كسی كه علم و نیكوئی را به مردم بیاموزد و خودش عمل نكند مانند چراغی است كه به مردم روشنی می بخشد ولی خودش می سوزد - عالم هنگامی كه به علمش عمل نكند موعظه اش در دلهای مردم اثر نمی بخشد - مانند قطره باران است كه از روی سنگ می لغزد و قرار نمی گیرد كه فرموده.

الكلام اذا صدر عن القلب وقع فی القلب و اذا صدر عن اللسان لم یتجاوز من الاذان سخن چون از دل برخاست بر دل نشیند و چون از زبان صادر شد از گوش می گذرد.

فرمود آنچه فراگرفتید و آموختید به قید و بند درآورید یعنی بنویسید تألیف كنید تصنیف نمائید زیرا هر اجتماعی به علم و دانش و بینش محتاج است و شما آن روز نیستید كه علم و دانش به آنها بیاموزید پس بهتر كه بنویسید تا همیشه در همه اعصار و ادوار مردم از علم و دانش شما بهره مند گردند.

فرمود بنویسید تا فراگرفته ها را حفظ كرده باشید - و حفظ كنید و به دیگران بیاموزید و نوشته های خود را محفوظ نگاه دارید كه بعدا باز خود شما هم بدان محتاج خواهید شد و این درسی بود از روانشناسی كه انسان برای تكامل خویش باید هر بار كه فكری برای او پیش می آید با افكار گذشته و مبانی گذشته اش تطبیق كند و تكمیل نماید و رفع نقص كند تا به كمال مطلوب برسد.


[1] بحارالانوار ص 265 ج 17 - مجالس صدوق مجلس 11 - محاسن برقي.